جدول جو
جدول جو

معنی چهارضرب زدن - جستجوی لغت در جدول جو

چهارضرب زدن
(مَ / مِ کَ دَ)
کنایه از تراشیدن موی ریش و سبیل و ابرو و مژگان باشد و این آئین بعضی از قلندران بوده است:
مرا ز صحبت اضداد عشق یار برید
چهارضرب کسی زد کزین چهار برید.
ملاقاسم مشهدی.
رجوع به چارضرب و چارضرب زدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ / نِ کَ دَ)
از چند کس یا چند جا بهره مند شدن. رجوع به چارضربه شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ کَ دَ)
کنایه از ریش وبروت و دو ابرو تراشیدن. (آنندراج) ، آئین قلندران نامقید است، گویند فلانی چارضرب زده است. (آنندراج). و رجوع به چهارضرب زدن شود
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ کَ دَ)
از جهات مختلف بهره بردن. از چند محل کسب درآمد کردن. از چند کس یا چند جا بهره مند شدن
لغت نامه دهخدا
(ضَ زَ دَ/ دِ)
موی ریش و بروت و ابرو و مژگان تراشیده که معمول بعضی قلندران است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا